خسته از کابینت تکانی نابهنگام، سفره پهن شد. برنج و خورشت را با قابلمه آوردم، ترشی را با شیشه، ته مانده ماست را با دبه و یک شیشه کوچک آب؛ بی لیوان برای سر کشیدن!
یا کریم ها پشت شیشه قشقر به پا کرده اند، کار ساختمان روبرویی تمام شده و خورشید بانو آخرین تارهای زلفش را جمع می کند زیر چارقد گل گلی.
گوشی را بر می دارم تا از سفره به این آراسته گی عکس بگیرم. ” دستت طلا دختر، با سلیقه کی بودی آخه تووووو… “.
جمله ای معروف جلوی چشمم قدم رو می کند : ” بخورید، بیاشامید اما استوری نکنید!! “
بی خیال اینستا، بسم الله… چقدر اینطوری غذا خوردن می چسبد، البته فقط در تنهایی!!
آخرین نظرات